به نقل از مادر شهید:
«بعد از شهادتش بود که من و حاج آقا به سفر مکه اعزام شدیم و در آنجا بعد از احرام واجب و آمدن از صفا و مروه روبروی سنگ حجرالاسود ایستاده بودم که دیدم ابراهیم جلوی من با لباسی سفید و دعایی بر بازو ایستاده می خواستیم به طواف برویم بعد من دست به سینه ام زدم گفتم:پسر جان درد و بلای تو به من بخورد. بعد ابراهیم خندید و دستش را تکان داد و گفت: چیزی نگو. من آشکار او را دیدم. بعد حاج بتول (مادر شهید دستپاک) گفت با چه کسی حرف می زنی؟ گفتم ابراهیم الان اینجا بود. بله من او را در طواف خانه خدا دیدم »