هیچ وقت با پدربه علت اینکه همیشه جبهه بودسفرنرفته بودم،یک بارپدرم برای پیگیری ترکشی که به مشهد آمدند و من هم همراه ایشان آمدم، درمشهد بعد ازخریدن سوغاتی برای خواهر و برادرهایم، شب در مسافرخانه ای بودیم که ازپشت بام Read More
خاطره ای از فرزند شهید خلیل اله بهاری
خاطره: درارومیه یک بازارچه سرپوشیده بود،ماتمام خریدهایمان رابا پدرم انجام می دادیم،چون پدرراخیلی کم می دیدیم ووقتی هم می آمد احساس می کردیم که بایدازموقعیت استفاده کنیم وآخرین باری که به این بازارچه رفتیم پدر برایم یک کفش خرید که Read More
خاطره از دوست شهید ابوالفضل شاکری پیرامون درگیری با ماموران شهربانی
علی اکبر علی پور: یک روز در مقابل دبیرستان زینبیه (آریا مهر سابق) تجمع کردیم. عده ای از ماموران شهربانی به ما حمله کردند. در این میان ، من و سید ابوالفضل نیز بی نصیب نشدیم و چند باتوم خوردیم. Read More
خاطره ای از دوست شهید ابوالفضل شاکری پیرامون درگیری با مامورین شاه
علی نور ور زاده: نزدیکی های انقلاب بود. بعد از درگیری با عمال شاه ، شب در مسجد جامع شهر ، با حضور عده ی زیادی از مبارزین تحصن کردیم. تا صبح را آنجا به سر بردیم. در این مدت Read More
خاطره ای از مادر شهید ابوالفضل شاکری
مادر شهید: دهمین فرزندم نیز از بین رفت. از خدا خواستم که اگر یازدهمین فرزندم زنده بماند ، اسمش را ابوالفضل بگذارم تا در مراسم عزاداری امام حسین (ع) سقایی کند. بعد از چهل رو ز او را به حرم Read More
خاطره از همرزم شهید ابوالفضل شاکری
اکبر علیپور : «بنده بارها در جبهه شاهد عبادت و راز و نیاز او بودم. او عاشقانه در برابر خدا گریه می کرد و تقاضای شهادت داشت که به آن آرزو نیز رسید.» «قبل از شهادتش دوست داشت که ساختمان Read More
خاطره ای از همسر شهید شهید ابوالفضل شاکری
«وقتی من و فرزندانم مشکلی داریم بر سر مزار او می رویم و با او درد دل می کنیم و مشکلات را با او در میان می گذاریم و همواره شاهد بودم که بعد از دو روز بیشتر مشکلات حل Read More
خاطره ای از مادر شهید ابراهیم پورآدینه
به نقل از مادر شهید: «بعد از شهادتش بود که من و حاج آقا به سفر مکه اعزام شدیم و در آنجا بعد از احرام واجب و آمدن از صفا و مروه روبروی سنگ حجرالاسود ایستاده بودم که دیدم ابراهیم Read More
خاطراتی از شهید مهدی وحیدی
همرزم شهید: این جوان در آن زمان با ایجاد تشکلی که به فرمان حضرت امام ایجاد شد به نام کمیته اجرائیات فرامین حضرت امام که بعد به اسم کمیته انقلاب اسلامی شهرت یافت یک تشکل کوچکی را ایجاد کرد که Read More
خاطره ای از شهید ایرج رستمی
صبح روز بعد عملیات شروع شد. نیروها ۱۱۵ نفر بودند. آتش سنگین دشمن که شروع شد، چراغی، فرمانده نیرویی از سپاه که مشهدی بود، به شهادت رسید. همه ۶۰ نفر منطقه را ترک کردند و به تپههای الله اکبر که Read More