خاطره آخرین لحظه دیدار فرزند با پدر شهیدش( شهید خلیل اله بهاری)

هیچ وقت با پدربه علت اینکه همیشه جبهه بودسفرنرفته بودم،یک بارپدرم برای پیگیری ترکشی که به مشهد آمدند و من هم همراه ایشان آمدم، درمشهد بعد ازخریدن سوغاتی برای خواهر و برادرهایم، شب در مسافرخانه ای بودیم که ازپشت بام Read More

خاطره ای از فرزند شهید خلیل اله بهاری

خاطره: درارومیه یک بازارچه سرپوشیده بود،ماتمام خریدهایمان رابا پدرم انجام می دادیم،چون پدرراخیلی کم می دیدیم ووقتی هم می آمد احساس می کردیم که بایدازموقعیت استفاده کنیم وآخرین باری که به این بازارچه رفتیم پدر برایم یک کفش خرید که Read More

خاطره از دوست شهید ابوالفضل شاکری پیرامون درگیری با ماموران شهربانی

علی اکبر علی پور: یک روز در مقابل دبیرستان زینبیه (آریا مهر سابق) تجمع کردیم. عده ای از ماموران شهربانی به ما حمله کردند. در این میان ، من و سید ابوالفضل نیز بی نصیب نشدیم و چند باتوم خوردیم. Read More